اما قرآن قرآن چیست و برای چه آمده و در آن از چه سخن رفته است؟ آیا قرآن به دل همه نمی رود؟ یا آن که بعضیها قرآن را به دل خود راه نمی دهند؟ باید بگویم که بهار، چه طبیعی باشد چه قرآنی، اثر خود را دارد، اما این من و تو و گل و درختیم که باید پذیرای آن باشیم. اگر دل ما هم، چونان درخت خشکیدهای باشد که جان بهار در آن رسوخ نمیکند، جان قرآن نیز در سنگ سینهی ما راه نخواهد یافت.اما من و درخت کمی با هم فرق داریم و آن شعوری است که من دارم و در او نیست. و این شعور چیزی است که قدر بهرمندی مرا از بهار تعیین میکند. و خلاصه آنکه شعور، هر چه بیشتر، شور بهار هم بیشتر. اما شعور از بدانی که هست، کجایی، و... آنوقت هست که دنبال راه و چاه میگردی و با کله در دهان گرگ نمیروی. از کجا باید شروع کرد؟ ما دو تا چیز رو باید خوب بشناسیم تا بتونیم به نتیجهی خوبی برسیم. یکی شناختن دلمونه و اون یکی شناختن بهاره. آره درست فهمیدین منظورم قرآنه .قرآن چیست و برای چه آمده و در آن از چه سخن رفته است؟ آیا قرآن به دل همه نمی رود؟ یا آن که بعضیها قرآن را به دل خود راه نمی دهند؟ببینید، همه ما یه آشنایی با قرآن داریم اما قصه ما و قرآن مثل قصهی اون دستهای که تو عمرشون فیل ندیده بودن و همشون توی یه اتاق تاریک دست به فیل میکشیدن و هر کدوم برداشتی ازش میکرد و تشبیه به چیزی میکرد و هیچ کدوم تصویر کلی و درستی از اون نداشتند.با این توضیحات، کاملا کار هر دومون معلوم شد. تو از امروز دست بکار میشی که یه دستی به سر و روی دلت بکشی و احوالی ازش بپرسی. و من هم سعی میکنم یه تصویر کلی از قرآن رو براتون ترسیم کنم که دستمون بیاد که اول و آخر قرآن چیه و از کجا شروع میشه و به کجا ختم میشه و از چیحرف میزنه و هدفش چیه. آخه میدونید چی این قضیه رو خیطترش میکنه؟ اینکه ما مسلمون باشیم و قرآن مال ما باشه و ازش خبر نداشته باشیم. درست مثل اینکه توی هندوستان یکی ندونه فیل چیه؟ اسم این مجموعه رو میگذارم «شناختنامه قرآن». این مجموعه از روی نوشتههای استاد حسین رحیمی کار میشه که حاصل تلاش محققانهی ایشون در المیزانه. خلاصه اصلِ اصلش ما سر سفرهی المیزان و علامه طباطبایی هستیم. از همینجا از استاد رحیمی که دست ما رو گرفتند و به این مهمونی آوردند تشکر میکنیم. راستی بسم الله توی اول کار یادتون نره!
نویسنده: علیرضا صادقی حسن آبادی |
چهارشنبه 88 خرداد 20 ساعت 5:27 عصر
|
|
نظرات شما عزیزان نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|